1- در هفتم اکتبر 2023/پانزدهم مهر 1402برخی از فلسطینیان ساکن غزّه، وابسته به گروه حماس، در عملیاتی غافلگیرانه با نام طوفان الأقصی به مناطق اسرائیلی نشین حمله کردند، عده کمی را کشتند، و عدهای را مجروح و اسیر کردند. به روایت آنها بغض و کینۀ خود را از اشغال سرزمینهایشان در طول هفتاد و اندی سال ابراز کردند و خود را در این کار محق دانستند.
2- تا زمان نگارش این یادداشت در اول آوریل 2024/سیزدهم فروردین 1403، به گزارش منابع رسمی سازمان ملل و نه با اتکا بر تصاویر احتمالا ساخته شده از طریق هوش مصنوعی، اسرائیل به تلافی این عملیات 35 هزار نفر از فلسطینیها (غالبا زنان و کودکان) را کشته، شمار بسیاری را زخمی، و زیرساختهای فراوانی را از بین برده است. اما هنوز بر منطقه تسلط ندارد و جنگجویان فلسطینی مقاومت میکنند و مردم عادی فراوانی به گذرگاه رفح و جاهای امن دیگری گریختهاند و زندگی برایشان بسیار سخت و ناگوار شده است.
3- دولتهای روسیه، ایرلند، قطر، آفریقای جنوبی، ایران، و به خصوص یمن و کمی از گروههای جهادی عربی از حماس دفاع و به آنها کم و بیش کمک کردهاند. آفریقای جنوبی هوشمندانه اقدام حقوقی و مؤثری را بر ضد اسرائیل در محاکم بین المللی به پیش برد. در مقابل اینها، آمریکا و برخی کشورهای اروپائی مثل آلمان و هلند تمام قد از اسرائیل حمایت مالی و نظامی کردهاند و اتحادیه اروپا کمکهای مالی خود را به «آنروا/UNRWA»، مخفف آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان [فلسطینی]، برای مدتی تعلیق کرد. هر دو دسته از کشورها معیارهای دو گانه در مواضع خویش داشتند و از سر حمایت از عدل و صلح جهانی در مسئله غزّه و مسئله اوکراین موضع نگرفتند. انتظار دیگری هم از سیاسیون غیر از این نیست. آمریکا بارها قطعنامۀ شورای امنیت برای آتش بس در غزّه را وتو کرده است و حامیان اسرائیل چشم خود را بر ادامۀ کشتار فلسطینیها بستهاند و آبروی آرمانهای مقدسی چون حمایت از حقوق بشر و صلح جهانی را بردهاند. دولتهای عربی (به جز یمن) و مردم عرب زبان در مسئله غزّه غالباً ساکت بودهاند و فقط گاهی در حد حرف چیزی به نفع فلسطینیها گفتهاند یا شعاری دادهاند. اما در عمل نسبت به فلسطینیها و به خصوص رهبران حماس خوش بین نبوده و نیستند. نقش دولت ترکیه به رهبری اردوغان بیش از همه ریاکارانه بوده است. او در گفتار کار اسرائیل را محکوم کرد ولی در عمل حاضر نشد ذرهای از مبادلات اقتصادی خود را با این رژیم کاهش دهد.
4- از منظر اخلاق جهانی هم ظلم اسرائیل به فلسطینیها در طول دهههای گذشته محکوم است و هم عملیات نظامی بر ضد مردم عادی اسرائیلی از سوی نیروهای حماس. نه همۀ فلسطینیها جزو گروه حماساند که سزاوار کشته و بی خانمان شدن باشند و نه همۀ اسرائیلیها صهیونیست و دوستدار نتانیاهو که سزاوار هدف قرار گرفتن باشند. فقط یک تفاوت این جا هست که نسل اول یهودیان مهاجر به اسرائیل به یهودیت به چشم یک قوم، آن هم قوم برتر، و به سرزمین محل زندگیشان به چشم سرزمین موعود نگاه میکردند. آنها برخلاف یهودیان سایر کشورها مانند مجارستان، لهستان، و ایران و عراق به یهودیت به عنوان یک دین، آن هم دینی ابراهیمی، نمینگریستند. اما نگاه قوم گرایانه به یهودیت در میان نسلهای جدید به سرعت در حال زایل شدن است و جامعۀ دینی اسرائیل، همانند دیگر جوامع دینی، به سرعت به سمت سکولار شدن در حرکت است و شهروندان مایلند در کنار دیگر انسانها با هر دین و مسلکی زندگی کنند و از آن لذت ببرند. شاهدم راهیپیمایی دهها هزار نفری بر ضد سیاستهای نتانیاهو و حزبش در 31 مارس 2024/دوازده فروردین 1403 است و احتمالا طی یک انتخابات زودرس نتانیاهو از صحنۀ سیاست محو خواهد شد.
5- چه باید کرد؟ در جایی که رنگ سیاست زدگی و قومگرایی غلیظ و غالب است و ندای اخلاق و به خصوص اخلاق جهانی و جهان وطنی رقیق و ضعیف و مغلوب. متأسفانه، و به دور از انتظار، برخی از فیلسوفان غربی مانند هابرماس هم عملیات کشتار فلسطینیها به دست اسرائیل را موجه دانستند و این وظیفۀ فعالان حقوق بشر و اندیشمندان و فعالان حوزۀ اخلاق جهانی را سنگینتر کرده است. از منظر اخلاق جهانی هیچ راهی جز یافتن راههای واقعی de facto (نه آرمانی و ایدئولوژیک) برای تحقق صلح وجود ندارد. راه حل پیدایش دو کشور در منطقه با رأی ساکنان آن راه حلی است که به خصومتهای قومی و ایدئولوژیک پایان میدهد. به علاوه فشارهای سیاسی، رسانهای، و حقوقی بر سیاستمداران و الزام آنان به بازگشت به معیارهای اخلاقی میتواند شعلههای آتش را فروبنشاند و باعث شود جهان تاریکتر از این که هست نشود. گرایشهای قومی و ایدئولوژیک در قالب یهودیت و اسلامیت و مسیحیت همگی خطرناکند. دعوت به اسطورههای آخرالزمانی (Armageddon) از سوی هر گروهی باشد مهلک و تنش آفرین است. لازمۀ یافتن راه واقعی برای صلح خداحافظی با خیالاتی (با نام آرمانها) است که به جنگ، با هر توجیهی مثل جنگ عادلانه و دفاع موجه، منتهی میشود. بر این ایدۀ خداحافظی باید تأکید کرد و راهی جز این در صحنۀ بین الملل وجود ندارد. البته این ایدهای نیست که سیاستمداران و صاحبان زرادخانههای سلاحهای جنگی و شیمیایی و هستهای از آن حمایت کنند.
سعید عدالت نژاد