نویسنده (ها): رضوان نجفی؛ علی سنایی؛ عظیم حمزئیان
پژوهشنامه اخلاق، شماره 42، زمستان 1397
براساس نظریه امر الهی که غزالی بدان معتقد است، هر آنچه را که خداوند جایز میداند یا نهی میکند، بهترتیب درست و نادرست و هر آنچه را که خداوند بدان امر مینماید؛ واجب است. بنابراین ملاک درستی و نادرستی هر عمل را باید برحسب موازین شریعت سنجید. در مقابل، برخی متفکران غربی از استقلال و خودبسندگی اخلاق دفاع میکنند و ابتنای اخلاق به دین را نمیپذیرند. هانس کونگ بهعنوان یکی از الهیدانهای معاصر، با الهام از فلسفه اخلاق کانت، به همراه رویکردی نقادانه به آن، درصدد است که محورهای اخلاقی مشترک میان ادیان را بیابد و از این طریق امکان مفاهمه و همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان را فراهم آورد. ازجمله نتایج این بحث میتوان به عدم امکان اخلاق جهانی در نظریه غزالی اشاره کرد، زیرا او اخلاق را به دین تاریخی تحویل میبرد و مجالی برای اصول عام اخلاق در نظر نمیگیرد. هانس کونگ نیز چون اخلاق را مستقل از دین میداند و برای اصول اخلاقی، منشا آسمانی قائل نیست، فاقد یک بنیان متافیزیکی موثق، برای ایجاد رابطه نفسالأمری میان اخلاق و دین است. ایدئالیسم اخلاقی «جوسایا» اندیشه مناسبی است تا اخلاق جهانی را برحسب رابطه متافیزیکی بین دین و اخلاق، در این دو اندیشمند، توجیه نماییم.